حرف تازه ای ندارم فقط خزان در راه است …
کلاه بگذار سر خاطراتی که یخ زده اند ، شاید یادت بیافتد جیب هایت را وقتی دست هایم مهمانشان بودند …
::
::
میگفتند باران که می بارد بوی خاک بلند میشود …
اما اینجا باران که میزند فقط بوی خاطره ها می آید …
::
::
خاطرات تمام نمی شوند ، تمامت می کنند …
::
::
بگذار طلوع کند آفتاب از هر طرف که دلش میخواهد …
من روزم را با خاطره ی “تو” آغاز کنم …
::
برای خواندن ادامه اس ام اس خاطرات عاشقانه به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
مرور خاطره ها گذشته رو برنمیگردونه ، آینده رو دور میکنه…
::
::
خاطره ها آهنگ نمیسازند
آهنگ ها خاطره میسازند …
::
::
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند و تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنی …
چه بلاتکلیفند خاطراتمان !
::
::
لامصب مثل سیگار است خاطره …
حال می دهد اما از درون می پوساندت …
::
::
از سوختن هر چیزى خاکستر به جا میماند ولى از سوختن زندگى خاطره …
::
::
به صدایت که معتاد شدم رفتی !
حالا هر روز خاطره تزریق میکنم …
::
::
دستانم را محکم تر بگیر ، من هنوز هم نمی خواهم تو را به دست خاطرات بسپارم …
::
::
بفرمایید
یک فنجان خاطره تلخ می خورید یا با شِکر دروغ شیرینش کنم ؟
::
::
خاطره اگر در جهنم هم باشد دل را تنگ جهنم میکند و تو با تمام بهشتی بودنت در حسرت جهنمی …
::
::
یادت هست ، خیالت هست ، خاطراتت هست ، فقط کمی جای تو خالیست ، نمی آیی ؟
::
::
شهامت میخواهد بدون “اشک” ، خاطراتت را مرور کردن …
::
:: خود آزاری یعنی میری اونجاهایی که باهاش خاطره داشتی و به یادش می میری …
::
::
دلتنگ نشدی ببینی چگونه خوب ترین خاطره ها بی رحم ترین شان می شود …
::
::
گاهی اوقات آدما میرن از زندگی هم ، از یاد هم ؛ اما هیچوقت یه خاطره هایی رو فراموش نمی کنن مثه اون لحظه هایی که کنار هم آرامش داشتن …
مثه وقتایی که دیگه هیچوقت تکرار نمیشه …
::
::
قانون بقای خاطره :
انسان نمیتواند از خاطره فرار کند بلکه از خاطره ای به خاطره ی دیگر غرق میشود …
::
::
بعضی دوستیا شوخی شوخی میان و جاگیر میشن توی دلت !
تبدیل به یه عشق عمیق میشن …
ته نشین میشن توی قلبت …
ولی یه روز خیلی راحت تو سکوت میرن !
اونجا باورش سخته ، اونوقته که باید بلد باشی چطور با یه خاطره کنار بیای !
::
::
هیس !
حواس تنهایی ام را با خاطرات با تو بودن پرت کرده ام …
حرفی نزن ، بگذار لحظه ای آرام بگیرد !
::
::
گریه نمی کنم ؛ چیزی رفته توی چشمم !
به گمانم یک خاطره است …
::
::
یه پنجره با یه قفس
یه حنجره بی همنفس
سهم من از بودن تو
یه خاطرس ، همین و بس
::
::
وقتى نیستى میخواهم سر به تن هیچ خاطره اى نباشد …
::
::
کاش دفتر خاطراتم چراغ جادو بود تا هروقت از سر دلتنگی به رویش دست می ‌کشیدم ، تو از درونش با آرزوی من بیرون می آمدی …
::
::
دست خالی‌ که نمی‌شود به پیشواز خاطره رفت !
من هم وقتی‌ چمدانم پر از گریه شد راه می‌‌افتم …
::
::
هیچگاه فاصله ها حریف خاطره ها نیستند …
::
::
زیر درخت سیب نذر کرده ام به آمدنت …
فصل شکوفه زدن از خاطرات نزدیک است !
::
::
حافظه ام همه چیز را فراموش کرده !
هرچه سعی کردم با Recovery بازگردانم خاطراتم را نشد …
اما تویی که در Recycle bin بودی ، تنها تو باز نمایان شدی !
::
::
قلب ها میشکنند و گذشت روزها جراحتش را می پوشانند اما خاطره ها باقی میماند …
::
::
با دقت انتخاب کن ، خاطرات تنها چیزی هست که برامون می مونه ؛ حداقل خوب هاش رو بردار …
::
::
نمیدانم چه بر سرِ من و این خیابان ها آمده که هر جایی میخواهم بروم به کوچه ی خاطراتمان میرسد …
::
::
تقصیر از من است ، آن زمان که گفتی قول بده همیشه کنارم بمانی !
یادم رفت بپرسم “کنار خودت یا خاطره هایت” ؟
::
::
همه چیز دست به دست هم می دهد تا خاطرات زنده شوند :
سکوت اتاقم ، تاریکی شب ، تیک تیک ساعت ، صدای باران ، آهنگی قدیمی در فایلی قدیمی ، پیامکی اشتباه …
و حتی صدای جاروی رفتگر !
::
::
صداش رفت
تصویرش رفت
ولی خاطراتش هنوز مونده …
::
::
تو برمیگردی و زندگی را از جایی‌ که پاره شده دوباره به‌ هم میدوزیم …
در صندوقِ خاطره ها هنوز نخ برای بخیه زدن هست …
::
::
“خاطرات” هرچه “شیرین تر” باشند ، بعدها از “تلخی” ، “گلویت” را بیشتر می سوزانند !
::
::
ما هر دو رهگذریم …
تو از خاطرم ، من از خاطراتت !
::
::
خاطراتم را خیس کردند چشمان بارانی ام …
.
.
خاطراتمو هروقت اَلَک میکنم ، فقط یاد تو باقی میمونه …
::
::
آرش نیستم که کمان به دست گیرم
اما
لحظه های با تو بودن را خوب شکار میکنم از بین خاطراتم !
.
بعضی وقتا آدم یه جمله هایی رو میخونه و یه نفس عمیق پشتش میکشه و توی یه ثانیه یه دنیا خاطره میاد جلو چشمش !
::
::
از صمیم قلب برای بعضی از خاطرات آرزوی فراموش شدن میکنم …
::
نظر یادت نره!